داستان لالایی خوندن مامان و شیرین کاری های کیانا خانوم
دختر گلم کم کم داره جمله یاد می گیره. مثلا: مامان آب بریز. پاشو به بیار. مامان بریم دد. بعضی از کلمات رو هم اشتباه می گه که خیلی بانمک می گه. مثلا به قند می گه نقد. این قدر این روزها زبون می ریزه که هر کجا می ره هم دوست دارند باهاش بازی کنند. اصلا باورم نمی شه این قدر زود شیرین کاریهاش رو شروع کرده باشه. دوست داره براش لالایی بخونم . همین که دراز می که می گه مامان لالا ، وقتی هم براش لالایی می خونم می گم: لالا لالا لالا لالا کیانا می میش رو از دهانش در می یاره می گه لالا و باز شروع می کنه به می می خوردن لالا لالا عزیز من &n...